http://funkade.farsiblog.com/ جوک های جدید,جوک بی ادبی ,سرگرمی ,

کیک شکلاتی

سایت ویتامین خنده ,جوک های جدید بدون تکرار

کیک شکلاتی

۱,۴۳۲ بازديد

متنی فوق العاده که توصیه میکنم تمامی دوستان بادقت بخونند.

من الان دلم کیک شکلاتى مى خواد.
همین الان. ندارم ولى!
باید تا فردا صبر کنم. معلوم هم نیست دیگه فردا دلم کیک شکلاتى بخواد من فقط مى دونم که الان دلم کیک شکلاتى مى خواد و ندارم.
ندارم دیگه. ولى خب دلم مى خواد.! خب ....!
یه روز مامانم اومد گفت زود باش.
پرسیدم چرا؟ گفت سورپرایزه!
و کلن دکور خونه رو تو ده دقیقه عوض کرد و زنگ در رو زدن.گفت چشماتو ببند.
دستمو گرفت برد دم در.گفت حالا چشماتو باز کن.باز کردم دیدم یه پیانو یاماها مشکى، همونى که ده سال قبلش هزار بار رفته بودم از پشت ویترین دیده بودمش دم در بود.
همونى بود که من ده سال قبل واسه داشتنش پرپر زده بودم. خیلى جا خوردم. گفت چى مى گى؟
گفتم چى مى گم؟ مى گم حالا؟ الان؟ واقعن حالا؟. پیانو رو آوردن گذاشتن اون جایی تو خونه که مامان خالى کرده بود.
من هم رفتم تو اتاقم. نمى خواستم بزنم تو پرش. ولى از خودم پرسیدم آخه حالا پیانو به چه درد من مى خوره! من که خیلى سال از داشتنش دل کندم. ده سالى تو خونمون خاک خورد و آخرش هم مامانم بخشیدش.
اولین عشق زندگیم رفت فرانسه، اون جا با یه زن فرانسوى که چند سال ازش بزرگتر بود ازدواج کرد.

منم که نمى خواستم قبول کنم از دست دادمش شروع کردم داستان ساختن. ته داستانم هم اینطورى تموم مى شد که یه روزى بر مى گرده ، وسط داستان هم اینجورى بود که داره همه ى تلاشش رو مى کنه که برگرده.
این وسطا هم گاهى به من از فرانسه زنگ مى زد و ابراز دلتنگى مى کرد. بعد از هفت سال دیدم چاره اى ندارم جز اینکه با واقعیت مواجه شم.
شروع کردم به دل کندن. من هى دل کندم و هى خوابش رو دیدم که برگشته. تا اینکه بلاخره واقعا دل کندم!
چند سال بعدش تو فیس بوک اومد حرف بزنه، گفتم حالا؟ واقعن الان؟من خیلى وقته که دل کندم!
یه دوستى داشتم خیلی صبور بود.
عاشق یه پسرى شده بود که فقط یک ماه باهاش دوست بود. اون یک ماه که تموم شده بود، پژمان رفته بود پى زندگیش!
بعد چند سال یه روز بهش گفتم دل بکن . خودت مى دونى که پژمان بر نمى گرده. گفت من صبر مى کنم. هر کارى هم لازم باشه مى کنم. یک سال بعد رفت پیش یک دعا نویس.
شش ماهه بعدش با پژمان ازدواج کرد. اون روزا دوست بیچاره ام خیلى خوشحال بود. به خودم گفتم، ﺣﺘﻤﺎ استثنا هم وجود داره!
دو سال بعد شنیدم جدا شدن.دیدمش خیلى عصبانى بود. پرسیدم چرا. گفت پژمان اونى نبود که من فکر مى کردم.

گفتم پژمان همونى بود که تو فکر مى کردى، ولى اونى نبود که الان مى خواستى. پژمان اونى بود که تو اون روزا، همون چندسال قبل خواستى که باشه، و وقتى نبود، باید دل مى کندى!
گاهی دلم یه گردش یک روزه میخواد ولی خانوادم میگن هفته اینده میریم ولی شاید هفته دیگه انقدر که الان اگه بری بهت خوش میگذره بهت خوش نمیگذره....من الان نیاز به مسافرت دارم سال اینده شاید بهترین جایه دنیا هم برم دیگه بهم خوش نگذره....
من الان دلم کیک شکلاتى مى خواد...
الان مى خواد ولی...
من الان دلم ....

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.