دوشنبه ۲۳ مرداد ۹۶ | ۱۷:۴۳ ۱,۴۲۳ بازديد
چانه_نزنید
در روم باستان، عده ای غیبگو با عنوان سیبیل ها جمع شدند و آینده امپراتوری روم را در 9 کتاب نوشتند.
سپس کتابها را به تیبریوی عرضه کردند .
امپراطور رومی پرسید : بهایشان چقدر است؟
سیبیل ها گفتند: یکصد سکه طلا.
تیبریوس آنها را با خشم از خود راند سیبیل ها سه جلد از کتابها را سوزاندند و بازگشتند و گفتند:قیمت همان صد سکه است .
تیبریوس خندید و گفت:چرا باید برای چیزی که شش تا و نه تایش یک قیمت دارد بهایی بپردازم؟
سیبیل ها سه جلد دیگر را نیز سوزاندند و با سه کتاب باقی مانده برگشتند و گفتند:قیمت هنوز همان صد سکه است .
تیبریوس با کنجکاوی تسلیم شد و تصمیم گرفت که صد سکه را بپردازد .
اما اکنون او می توانست فقط قسمتی از آینده امپراطوریش را بخواند .
قسمت مهمی از درس زندگی این است که با موقعیت ها "چانه" نزنیم .
- ۱۹۶ ۱۹۴
- ۰ نظر