http://funkade.farsiblog.com/ جوک های جدید,جوک بی ادبی ,سرگرمی ,

فوتبالیست انسان دوست

سایت ویتامین خنده ,جوک های جدید بدون تکرار

پست عاشقانه ,با چه رویی بنویسم غم دریا دارم

۱,۴۲۸ بازديد

پست عاشقانه ,با چه رویی بنویسم غم دریا دارم

پست عاشقانه ,با چه رویی بنویسم غم دریا دارم

من که در تنگ برای تو تماشا دارم

با چه رویی بنویسم غم دریا دارم ؟

دل پر از شوق رهاییست ، ولی ممکن نیست

به زبان آورم آن را که تمنا دارم

چیستم ؟! خاطری زخم فراموش شده

لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم

با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ، ولی

سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم ؟

چیزی از عمر نمانده ست ، ولی می خواهم

خانه ای را که فروریخته بر پا دارم ...

"فاضل نظری"

فوتبالیست انسان دوست

۱,۴۱۲ بازديد

فوتبالیست انسان دوست

فوتبالیست انسان دوست

یکى از بهترین دروازه بانان فوتبال جهان دروازه بان تیم ملى اسپانیا «ایکر کاسیاس» است که در رئال مادرید صاحب رکوردهاى عجیب و غریبى شده، او کاری کرد که کمتر آدم مشهوری چنین می کند!

ظاهراً «ایکر» همراه خانواده اش براى خوردن غذا به یک رستوران رفته بود که در آنجا با یک نوجوان ۱۳ ساله که دچار نقص عضو بوده روبه رو مى شود، پسرک بیمار به محض دیدن دروازه بان افسانه اى اسپانیا به سراغ او مى رود و مى گوید:
«آقاى کاسیاس! در روز بازى با پرتغال، تو به این خاطر موفق شدى پنالتى ها را دریافت کنى که من و بقیه دوستانم در مدرسه بچه هاى استثنایى، برایت دعا کردیم!»

ایکر کاسیاس که به سختى جلوى اشکش را مى گیرد از پسرک تشکر مى کند و نام و آدرس مدرسه را از او مى گیرد و فردای آن روز، ناگهان «کاسیاس بزرگ» وارد مدرسه مذکور مى شود و در میان بهت و حیرت مسئولان مدرسه - و شادى زاید الوصف شاگردان آن مدرسه - به بچه ها مى گوید:
« من آمدم اینجا تا براى دعاهایى که در حقم کردین که پنالتى را بگیرم، شخصا از شما تشکر کنم!» بچه هاى مدرسه که از خوشحالى سر از پا نمى شناختند، اطراف «ایکر» حلقه مى زنند و با او عکس مى اندازند و امضا مى گیرند. که ناگهان یکى از بچه ها به او مى گوید: « آقاى کاسیاس تومیتونى پنالتى مرا هم بگیرى؟»

ایکر نیز بلافاصله از داخل ماشینش لباس هاى تمرین را درآورده و برتن مى کند و همراه بچه ها به زمین چمن مدرسه مى روند و با هماهنگى مسئولان مدرسه به بچه ها این فرصت را مى دهد که هرکدام به او یک پنالتى بزنند و ...
ایکر کاسیاس دو ساعت و نیم در آن مدرسه مى ماند تا تک تک بچه هاى بیمار آن مدرسه به او پنالتى بزنند.