دانلود فیلم رایگان

دانلود فیلم خنده دار کمدی پاتریک 2018 یاخت کشور انگلیس 

معرفی فیلم Patrick 2018

فیلمی با ژانر خانوادگی و کمدی محصول سال 2018 کشور انگلستان به کارگردانی مندی فلچر میباشد. در این فیلم بازیگرانی چون سام

فلچر، بیتی ادموندسن و روپرت هالیدی اوانز به ایفای نقش پرداخته‌اند.

• رده سنی : PG – تماشای این فیلم برای تمامی سنین مناسب است.
• تهیه کنندگان : Flavio Colotta, Vanessa Davies
• نویسندگان : Vanessa Davies
• موسیقی : Michael Price
• زمان فیلم : 90 دقیقه

اهنگ گل ناز از محسن یاحقی

منبع اهنگ

دانلود در ادامه

دیدن تصاویری از جن

دانلود در ادامه

دانلود اهنگ من بیشتر از شهیاد,دانلود اهنگ شاد

دانلود اهنگ من بیشتر از شهیاد,دانلود اهنگ شاد

دانلود در ادامه

دانلود اهنگ نفس از مرحوم مرتضی پاشایی

دانلود اهنگ نفس از مرحوم مرتضی پاشایی

دانلود در ادامه

دانلود البوم تو مثل گلی از سعید پور سعید

دانلود البوم تو مثل گلی از سعید پور سعید

خورش ماست اصفهان

اموزش اشپزی خورش ماست اصفهانی

✏️مواد لازم

لره میره پمپ بنزین نوبتش که میشه میگه : بنزیل لیتری چنده؟
یارو میخنده میگه :بنزیل چیه عمو,بگو بنزین

کتاب مکر زنان

روزی نزدیک غروب کتاب فروش دوره گردی در کریاس (ایوان) خانه ای چشمش به زن خوشروئی میخورد و برای فریفتن وی شروع به داد زدن کتاب مکر زنان میکند.
زن که مقصود کتاب فروش را در می یابد اظهار علاقه به کتاب کرده به این شرط که به خانه آمده برایش بخواند و پس از پسند بخرد.
کتاب فروش از خدا خواسته داخل خانه شده زن به اطاقش کشیده در خانه را بسته کنارش به گوش دادن مطالب کتاب می نشیند و در این موقع صدای در خانه بلند میشود.
زن به کتاب فروش میگوید که صدای در زدن شوهرش میباشد و او را داخل صندوق کرده درش را قفل زده و در خانه را باز میکند.
شوهرش که چاروادار و مست و خراب آمده بود زن را به مواخذه کشیده که چرا او را پشت در گذاشته است و زن میگوید مهمان داشته است و برایش ماجرا را از اول تا آخر تعریف میکند و اینکه اکنون در صندوق میباشد.
مرد چاقویش را کشیده و نعره زنان از زن میخواهد که در صندوق را باز کند و زن کلید را تسلیمش میکند و همچی که کلید را در مشت شوهر میگذارد میگوید مرا یاد و تو را فراموش.
و ماجرا را لوث میکند. مرد هم تصور میکند که این حیله ای بوده که زن بدان واسطه شرطی را که با هم سر شکستن جناقی کرده بودند ببرد.
پس خندیده و کلید را به طرف زن پرت میکند و شام و چای و چپق و غیره برگذار میشود و به خواب میرود.
زن هم به سراغ کتابفروش رفته درب صندوق را باز میکند و از خانه بیرونش انداخته و میگوید این فصل را هم به کتابت اضافه کن...

تهران قدیم - جعفر شهری