http://funkade.farsiblog.com/ جوک های جدید,جوک بی ادبی ,سرگرمی ,

تک بیتی سری 2

سایت ویتامین خنده ,جوک های جدید بدون تکرار

تک بیتی سری 2

۱,۴۲۹ بازديد

مریض مصلحت خویش را نمی داند به تلخ و شور طبیعت زمانه قانع باش #صائب

از عشق من به هر سو در شهر، گفتگویی ست

من عاشق تو هستم، این گفتگو ندارد

#شهریار

در ادامه

.............................

رضایِ دوست به دست آر و دیگران بگذار

هزار فتنه چه غم باشد ار برانگیزند

#سعدی

صنما سپاه عشقت به حصار دل درآمد

بگذر بدین حوالی که جهان به هم برآمد

#مولانا

با آن همه دشمنی که کردی

بازآی که دوستی همانست

#سعدی

دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو

زخم دگر چه می زنی صید به خون تپیده را

#فروغی_بسطامی

سیصد و شصت و چهارم شب به سر شد بی رخش

باز هم یلدای دیگر آمد و معشوق نیست

#داریوش_جعفری

ماه از سیمایِ تو الگو گرفت؟!یا تو زِ ماه؟!

بس کن ای دل!هِی سوال و هِی معمّا تا به کِی؟!

#یزدان

در خیالم با تو هستم،دست در دستانِ هم

من شدم دیوانه اینک!غرقِ رویا،تا به کِی؟!

#یزدان

صائب دو چیز می شکند قدر شعر را

تحسینِ ناشناس و سکوت سخن شناس

#صائب_تبریزی

جان باختن آسانست اندر نظرت لیکن

این لاشه نمی‌بینم شایسته‌ی قربانت

#سعدی

در این زمانه غریبم،بگو به حضرت عشق

به هر بهانه ‌... نشد! بی بهانه برگردد

#جویامعروفی

از تو سکوت مانده و از من، صدای تو

چیزی بگو که من بنویسم به جای تو

#اصغر_معاذی

دست بیگانه ... اگر شانه ... مرا دیوانه ...

مویت انداخته مارا به پریشان گویی

#سجاد_شهیدی

تو نیستی و دگر من نمی روم در خواب

طبیب گفته بدون تو هیچ جا نروم

#علی_اکبر_لطیفیان

به رغم حالت آرام و سر به زیرت باز

به همزده ست جهان را عبور طوفانیت

#علی_سلطانی_وش

چون طفل که از خوردنِ داروست پریشان

با دوست پریشانم و بی دوست پریشان

#علیرضا_بدیع

جز دوتا سکته، سه تا غش، چند باری خودکشی

رفتنت تاثیر چندانی به حال من نداشت

#مجتبی_صادقی

میزنم آتش به قلبم، هـرچه بادا باد، باد

خودکشی در شعرها، عنوانِ خوبی می شود

#آرش_مهدی_پور

وعده های سر خرمن همه ارزانی شیخ

با تو هر لحظه دلم میل جهنم دارد!

#علی_صفری

چه سرنوشـت غم‌انگیزی، که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می‌بافت، ولی به فکر پریدن بود

#حسین_منزوی

گر حکم شود که مست گیریند

در شهر هر آنکه هست گیرند

#پروین_اعتصامی

گر چه بــا دوری ِ او زندگیم نیست،ولـــی

یاد او می دمدم جــان به رگ و پوست هنـــوز

#سیمین_بهبهانی

از گلوي خود بريدن وقت حاجت همت است

ورنه هر كس وقت سيري پيش سگ نان افكند

#صائب

کاش یعقوب بدیدی رخ او تا گفتی

فرق‌ها یوسف من تا مه کنعان دارد

#فروغی_بسطامی

چو گل ز ساده لوحی در خواب ناز بودم

اشک وداع شبنم بیدار کرد ما را

#صائب

دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی

ز کدام باده ساقی به من خراب دادی

#فیض_کاشانی

کسی نگفت نسیم از تبار طوفان است

وگرنه غنچه کجا مشت بسته وا میکرد

#حسین_منزوی

طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند

آنچه گردون میکند با ما ،نهانی میکند

#شهریار

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.